اقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در برزیل (۲۰۱۱-۱۹۶۰)
Authors
abstract
برزیل کنونی (در نخستین سال های دهه دوم قرن بیست و یکم)، به عنوان دهمین اقتصاد برتر جهان و دومین کشور جذب کننده سرمایه خارجی و نیز به عنوان یکی از اعضای نسل سوم کشور های تازه صنعتی شده (nics)، در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته است. یکی از مسائل اساسی برزیل، نسبت بین توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی، طی دهه های گذشته است. این نسبت، به ویژه، از دهه 1960 که نظامیان، قدرت سیاسی را با کودتا به دست گرفته و برای مدت محدودی، رشد اقتصادی را با عنوان «معجزه برزیلی» به وجود آوردند، اهمیت زیادی پیدا می کند. روند توسعه پرفرازونشیب برزیل، در جریان بحران بدهی ها در اواخر دهه 1970 و شکل گیری حکومت انتخابی و دموکراتیک در نیمه دهه 1980، به همراه رشد و توسعه نسبتاً پایدار در دو دهه 1990 و 2000، نسبت بین دو عرصه توسعه سیاسی و اقتصادی را در این کشور دوچندان و قابل تأمل می کند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تحلیلی و تاریخی این روندها و نسبت سنجی ها است. ایده اصلی مقاله این است که روند رشد و توسعه اقتصادی برزیل، بدون بهبود و پیشرفت نسبی توسعه سیاسی، به شدت شکننده، ناپایدار و نامتوازن بوده و با برقراری توازن نسبی توسعه ای بین حوزه اقتصاد و عرصه سیاست، شاهد رشد و ثبات نسبتاً پایدار و مداوم هر دو قلمرو خواهیم بود.
similar resources
اقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در برزیل (2011-1960)
برزیل کنونی (در نخستین سالهای دهه دوم قرن بیستویکم)، بهعنوان دهمین اقتصاد برتر جهان و دومین کشور جذبکنندة سرمایه خارجی و نیز بهعنوان یکی از اعضای نسل سوم کشورهای تازهصنعتیشده (NICs)، در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته است. یکی از مسائل اساسی برزیل، نسبت بین توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی، طی دهههای گذشته است. این نسبت، بهویژه، از دهه 1960 که نظامیان، قدرت سیاسی را با کودتا بهدست گرفته ...
full textاقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در برزیل (2011-1960)
برزیل کنونی (در نخستین سال های دهه دوم قرن بیست و یکم)، به عنوان دهمین اقتصاد برتر جهان و دومین کشور جذب کنندة سرمایه خارجی و نیز به عنوان یکی از اعضای نسل سوم کشور های تازه صنعتی شده (nics)، در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته است. یکی از مسائل اساسی برزیل، نسبت بین توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی، طی دهه های گذشته است. این نسبت، به ویژه، از دهه 1960 که نظامیان، قدرت سیاسی را با کودتا به دست گرفته و...
full textاقتصاد سیاسی توسعه ترکیه
در دهه 1980، ترکیه اصلاح ساختار اقتصادی داخلی خود را تحت تأثیر جریان نولیبرالیسم بهعنوان رهیافت غالب در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی درپیشگرفت و ارتقای جایگاه خود را در عرصه داخلی و بینالمللی از این طریق تعقیبکرد. پرسش مقاله حاضر، این بود که «نوسازی و اصلاحات نولیبرال چه تأثیرها و پیامدهایی در ساختار اقتصادی ترکیه داشته و جایگاه دولت در این روند چگونه قابلتحلیل است؟»؛ یافتههای پژوهش براسا...
full textپوپولیسم سیاسی- اقتصادی و فرهنگی، دموکراسی و توسعه
پوپولیسم، پدیدهای است با ریشههای عمیق تاریکی و اجتماعی که با داعیة اعادة حاکمیت به مردم و با شعار عدالت، تودههای فقیر و محروم و بهحاشیهرانده را علیه نخبگان حاکم بسیج میکند و اکنون به پدیدهای جهانی و علیه جهانی شدن، تبدیل شده است. مقالة حاضر میکوشد معنا و ویژگیها و زمینههای تاریخی و اجتماعی و فکری پوپولیسم را، بهویژه در آمریکای لاتین، با این پرسش محوری که چه رابطه و نسبتی با دموکر...
full textفقه سیاسی و دموکراسی
: فقه سیاسی به عنوان فربهترین دانش سیاسی شیعه درصدد است احکام جزئی و هنجاری در حوزه مسائل مربوط به نسبت فرد و دولت را ارائه نماید. در نسبتسنجی فقه سیاسی و دموکراسی دو مسئله حائز اهمیت است: تنوع دیدگاهها در فقه سیاسی شیعه، و مرتبهای بودن مفهوم دموکراسی. در حالیکه فقه سیاسی از دیدگاه حداقلیها بیاعتبار است، حداکثریها از آن انتظار حداکثری در پاسخ به مسائل مربوطه را دارند. ب...
full textدموکراسی و ثبات سیاسی
جامعهشناسان سیاسی در دهه اخیر به رابطه نوع نظامهای سیاسی و میزان ثبات نظام توجه ویژهای داشتهاند. نظریههای موجود را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: نظریه ثبات دموکراتیک، که معتقد است حاکمیت دموکراتیک نوعاً واجد ثبات بیشتری است و هرچه میزان دموکراسی افزایش یابد میزان ثبات نیز افزایش مییابد. نظریه ثبات غیردموکراتیک یا اقتدارگرا، برخلاف نظریه قبلی، معتقد است هرچه میزان اقتدارگرایی افزایش یابد می...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانیجلد ۷، شماره ۴، صفحات ۷۳-۱۰۴
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023